"شیر نری عاشق آهوی ماده ای شد. "
شیر نگران بود.
و می ترسید بوسیله ی حیوانات دیگر دریده شود.
از دور مواظبش بود . . .
پس چشم از آهو برنداشت
تا یک بار که ازدور او را مینگریست،
شیری را دید که به آهو حمله کرد.
فوری از جــا پـــرید
و جلو آمد.
دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.با خود گفت: حتما گرسنه است.
همانجا ایستادو مجذوب زیبایی ماده شیر شد.
و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد�
kheyli khob bod reyhane jon bishtar benvis.
18735 بازدید
3 بازدید امروز
8 بازدید دیروز
30 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian